ثروت بی انتها مادر
کلبه ی تنهایی من
درباره وبلاگ


گاهی گمان نمیکنی ولی می شود ! گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود ! گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است ! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود ! گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست ! گاهی تمام شهر گدای تو می شود ! گاهی بساط عشق خودش جور می شود ! گاهی به صد مقدمه ناجور می شود !

پيوندها
...::: پیکووال :::...
حرف دلتو بگو راست راست
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه ی تنهایی من و آدرس looveely.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 583
بازدید کل : 90783
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 111
تعداد آنلاین : 1



چت روم
نويسندگان
فرشته

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : فرشته

ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭقتی ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ...
ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﭼﺘﻪ
ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ؟
ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ ...
... ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ؟؟ ...
ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ؟ ...
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...
ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ...
ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ...
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ ...
ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ
ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ ...
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ ♥
پ.ن بچه ها من یه مدت اصلا قدر مامانمو ندونستم  خیلی بد آوردم..خدا یه جورایی ازم رو برگردوند...اما حالا تازه فهمیدم مادر شدن چیه...حالا که خیلی اذیت ها رو نباید میکردم و کردم...
مامانمو خیلی اذیت کردم
واسه خاطر من خیلی غصه خورد
خیلی
کاش خدا منو ببخشه ولی الان قدرشو میدونم



نظرات شما عزیزان:

پسرک بارانی
ساعت0:03---24 اسفند 1391
به کسانی که خوبی دیگران را بی‌ارزش یا از روی توقع می‌دانند، خوبی نکن و اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.

داداش ایلیا
ساعت8:08---7 اسفند 1391
سلام

"مادر" نمیشود در باره اش کلمات را به صف کرد وانتظار معنی داشت از چیدمانی که همیشه خود را عاجز از بیان درد ها و صبر ها و خود ندیدنهای شبانه و همه زمانه اش می دانند .

"مــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــادر" را تنها میتوان "مادر" نامید . همین چهار حرفی که بعد خدا همه ی عشق ما در دنیاست . خداوند نگهشان دارد و ما را شرمسار نگاههای مهربانانه اشان ننماید .آمین

ایلیا


هومن
ساعت23:44---4 اسفند 1391
سلام

خدا می بخشه. مامانا گلن. خدا حفظشون کنه.

متن تأثیرگذاری بود!

یادش بخیر اونوقتا.

موفق باشید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: